قلعه خون اشام ها
ونگ زن ( <-PostCategory-> )

تا حالا شده وقتی توی یک جای خلوت مثل باغ بودین کسی صداتون بزنه اما در اصل هیچکی صدات نزنه درسته این اتفاق بارها افتاده ونگ زن یک نوع جنه که توی مازندران افسانش گفته شده میگن اون ها توی جنگلن و وقتی کهکسی تنهاست صداش میزنن چند جا نوشته بودپیرزنن و نوزاد هارو میبرن درستی و نادرستیشم که..


+ نوشته شده در پنج شنبه 20 فروردين 1394برچسب:,ساعت 16:2 توسط vampire |

مطالب پيشين
, ساعت 16:2" > ونگ زن


جنگیری توضیحات اولیه! ( <-PostCategory-> )

جن گیری تلاش برای اخراج جن، شیطان یا ارواح شرور از شخص یا محلی است که باور دارند مورد تسخیر قرار گرفته‌است. کسی که جن گیری را انجام می‌دهد، جن گیر خوانده می‌شود. و غالبا شخصی روحانی است که توسط کلیسا این تعلیمات، تواناییها و قدرتها را فرا گرفته‌است. کلیسای کاتولیک و پاپ بندیکت شانزدهم از این موضوع حمایت می‌کنند و تحت رهبری پدر گابریل آمرث اقدام به تاسیس انجمن بین‌المللی جن‌گیراننموده‌است

من خودم خیلی تو خط جن نیستم اینا هم از ویکی پیدیا کش رفتم اگه چیزه بهتری پیدا شد میزارم:-) 


+ نوشته شده در سه شنبه 18 فروردين 1394برچسب:,ساعت 14:19 توسط vampire |

مطالب پيشين
, ساعت 14:19" > جنگیری توضیحات اولیه!


گاهی وقتا حس میکنم دوست دارم توی پوچی محو شم و توش غرق شم خستم تا کی دستم روی بدنم بگیرم فریاد بزنمو شلاق سختی از زندگی بگیرم خستم از زخم های روزگار با استرس به جمعیت رو به روم خیره میشم نیشخنده همه روی لبای زننده شون چهرشونو رقت انگیز تر کرده اون عوضیا مجبورم کردنم که اینو بخونم اینو بغض گلوم فشار داد اما خودم کنترل کردم و مسمم پشت سکوی بلندی که توی اتاقه بزرگ و قدیمی کاهگلی مثلا امفی تئاتر شون واقع شده جلو میرم صدام همه جارو میلرزونه که چی مثلا چی هان از زجره من چی نصیبتون میشه لعنتیا اکوی صدام به سمته خودم برمیگرده اما اون ها عصبانی نمیشند و نیشخند بیشتر کش میاد کاملا عادی و قابل پیش بینی یه قدم به وعده گوشت بدون فلفلشون نزدیک تر میشن عجیبه ولی انسان اگه ذره ای با امید یا احساسی غیر ترس بخورند مثل فلفل میسوزنشون برای همین نا امید میکنند میزننو نابودت میکنن دوست دارم زودتر بمیرم زودتر چهره تک تکشونو از نظر میگزونم شبیه انسان یعنی کاملا انسانین قیافه اشون چه زن نه زنی در جمعشون وجود  نداره  از هنر پیشه های هالییود بهتره جمعی کاملا مردانه با حتی پسرانه گروهی که هیچ کس نمیدونه چی ان یا حتی ازکجا اومدن حتی خودشون هم شک دارم بدونند هه پوچم حتی دیگه نمیترسم اما  اونا نمیدونند نزدیکتر میشن بی احساس بشون نگاه میکنم قیافشون درهم میره نزدیکتر میشن  نزدیک تر نزدیک یک لحظه همه چیز می ایسته صدایی از ناکجا اباد میگه پسرای بد و همه چیز محو میشه...

مسترب به اتاقم نگاه میکنم دستم رو روی قلبم میزارم اون یه کابوس نبود مطمئنم یه کابوس نبود واقعیتی مبهم با راه نجاتی مبهم تر منم مثل شما هیچ چیز نمیدونم...


+ نوشته شده در دو شنبه 17 فروردين 1394برچسب:,ساعت 21:24 توسط vampire |

مطالب پيشين
, ساعت 21:24" >